کد مطلب:5543 دوشنبه 29 دي 1393 آمار بازدید:622

راه و بي راه 34 وساطت در فيض/ ابدال (1)
شبكه ولايت - راه و بي راه

01:07:40

دانلود   27.1 مگابایت
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه : راه و بي راه تاريخ : 1393/10/29 حجت الاسلام سيد محمد يزداني
موضوع: وساطت در فيض/ ابدال (1)


مجري : خيلي خوشحاليم كه باز هم با برنامه راه و بي راه در خدمت شما هستيم . برنامه اي كه رسالت آن رسوا كردن وهابيت ، نشان دادن تاريخچه اي كه آن ها داشتند و تفاوت هاي فاحشي كه بين آن ها با ساير مسلمانان داشته و دارند و خواهند داشت .
طبق هفته هاي گذشته در خدمت استاد عزيز و ارجمند حجه الاسلام استاد يزداني هستيم . بينندگاني كه در هفته گذشته با ما همراه بودند ، مي دانند كه موضوع احتفال و جشن براي ميلاد با سعادت نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) بود و اعتقاد وهابيت در اين خصوص و تفاوت هايي كه بين ديدگاه آن ها با ساير مسلمانان به خصوص اهل سنتي كه مقيد هستند به برگزاري اين جشن ها ، وجود دارد .
بنده از استاد يزداني تقاضا مي كنيم كه خلاصه اي از مباحث هفته قبل را بيان كنند تا ياد آوري شود براي بينندگاني كه اين بحث را نديده اند .
خلاصه مطالب مربوط به بحث احتفال استاد يزداني : پيش از شروع بحث بنده به نوبه خودم اهانت آن مجله يا روزنامه را به ساحت رسول خدا صلي الله عليه وآله محكوم مي كنم و اميدوارم كه اين اهانت ها و جسارت ها به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و اهل بيت (عليهم السلام) براي هميشه به همت مسلمان ها پايان بپذيرد و شاهد چنين كارهايي از طرف كفار و مشركين نباشيم .
يك از مباحثي كه در برنامه راه و بي راه مطرح كرديم ، بحث احتفال و جشن گرفتن براي ميلاد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) يا جشن گرفتن براي هر مسئله ديگري مثل جشن تولد براي خود و اطرافيانمان و … بود كه به صورت مفصل بيان كرديم .
در ابتدا از ديدگاه ابن تيميه بررسي كرديم كه گفته بود جشن گرفتن براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جايز نيست و حرام و بدعت است . ابن عثيمن هم كه از مفتيان معاصر وهابي است هم گفته بود جشن گرفتن براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به هيچ عنوان جايز نيست و بدعت و حرام است .
اما از همين آقا در مورد هفته گراميداشت محمد بن عبد الوهاب پرسيده بودند كه اين ها يك هفته را در دانشگاه محمد بن سعود ، براي محمد بن عبد الوهاب جشن مي گيرند و از كشورها و شهرهاي مختلف شخصيت هاي وهابي جمع مي شوند و در باره محمد بن عبد الوهاب ، افكار و شبهاتي كه پيرامون شخصيت ايشان مطرح مي شود را پاسخ مي دهند .
جشن گرفتن براي محمد بن عبد الوهاب را جايز مي دانند ؛ ولي جشن گرفتن براي پيامبر (صلي الله عليه و آله) بدعت و شرك است .
از ابن باز ، مفتي اعظم سابق عربستان سعودي ، مطلبي را نشان داديم كه صراحتا بيان كرده بود كه جشن گرفتن براي پيامبر اسلام ( صلي الله عليه و آله) حرام و بدعت است . اما خود همين شخص در جشني كه به مناسبت هفته محمد بن عبد الوهاب در دانشگاه محمد بن سعود برگزار شده بود ، بيانيه اي صادر كرد كه در آن حدود 10 صفحه سخن گفته و تصريح كرده بود كه جشن گرفتن براي محمد بن عبد الوهاب بسيار خوب است كه در اين يك هفته از سلفيت و وهابيت و افكار محمد بن عبد الوهاب بگوييم . اين كار واجب و قربة الي الله است .
در آخر هم از مسئولين برگزاري اين جشن تشكر كرده بود و آرزو كرده بود كه اي كاش من هم در اين جشن در كنار شما بودم .
از بزرگان اهل سنت ، روايتي را از صحيح مسلم نشان داديم كه رسول اكرم (صلي الله عليه وآله ) صراحتا فرموده بودند : كه روز دوشنبه را روزه بگيريد ؛ چون روز ولادت من است .
از صحيح بخاري روايتي را نقل كرديم كه خداوند در هر دوشنبه براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جشن مي گيرد و در اين جشن از كساني كه براي ميلاد با سعادت رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) جشن گرفتند و خوشحال بودند ، تقدير مي كند ؛ از جمله از ابولهب كه چون در روز ولادت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) شادي كرده بود و كنيزي را آزاد كرده بود ، هر دوشنبه از عذاب او كم مي كند و آب گوارايي را از بين دو انگشتش ( ابو لهب ) به او مي نوشاند و او را سيراب مي كند .
ديدگاه علماي اهل سنت را بيان كرديم از جمله : علامه قسطلاني ، علامه ابي شامه ، ابن الحاج و سيوطي كه استدلال كرده بودند به رواياتي از كتب اهل سنت و ثابت كرده بودند كه جشن گرفتن براي ميلاد با سعادت نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) نه تنها بدعت نيست ؛ بلكه بسيار لازم و ضروري است .
از مولوي عبد الحميد ، امام جمعه اهل سنت در زاهدان ، مطلبي را نقل كرديم كه وي صراحتا در خطبه هاي نماز جمعه خود گفته بود كه جشن گرفتن براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) بسيار خوب است .
همچنين از وهابي ها نقل كرديم كه گفته بودند ، خرج هايي كه در جشن هاي صد سالگي عربستان سعودي شده ، جايز نيست كه در ميلاد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) خرج شود . هر ساله دولت عربستان سعودي يك روز وطني دارند كه در آن روز جشن مفصلي مي گيرند و از كشورهاي مختلف مهمان هاي زيادي را دعوت مي كنند . اين جشن گرفتن براي آن ها هيچ اشكالي ندارد ؛ اما براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) بدعت و حرام است .
كليپ هايي را از علماي اهل سنت پخش كرديم كه گفته بودند جشن گرفتن براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) جايز است .
مجري : آقاي علي جمعه سخناني را در خصوص جشن گرفتن براي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بيان كردند و مقايسه اي بين تفكرات اهل سنت و وهابيت انجام داده اند .
در اين ايام ديديم كه بسياري مسلمان ها ، شيعيان كه اهتمام خاصي نسبت به اين موضوع دارند ، سايرين هم دست به كار شده اند ، به خاطر اين توهين و جسارتي كه نسبت به ساحت مقدس نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) شده بود ، در فضاي مجازي و برخي شبكه ها مطالبي را از جمله احاديث و زندگينامه حضرت را مطرح كردند .
اين كار ما نبايد در اين مواقع باشد ؛ بلكه ما بايد در ايام جشن ميلاد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جشن بگيريم و به همين بهانه احاديث و سخنان و شيوه زندگي آن حضرت را بيان كنيم . اين گونه نباشد كه ما فقط بعد از جسارت و توهين به آن حضرت به اين مطالب رجوع كنيم .
كليپ 1 : ديدگاه دكتر علي جمعه در باره جشن گرفتن براي ولادت رسول خدا (ص) مجري : حضرت امام ملاحظه فرموديد كه گزارشي پخش شد كه چند نفر در آن بود يك نظر اين بود كه مي گفت اگر ولادت آقاي خلايق پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را جشن نگيريم ؛ پس در ولادت چه كسي جشن بگيريم ، در اين روز قرآن مي خوانيم و ذكر مي گوييم و در اين روز روزه مي گيريم و گروهي مي گويند شيريني مي دهيم و ...
وگروهي از مردم در مقابل گروه اول هستند و مي گويند جشن گرفتن و شيريني دادن بدعت است . نظر شما در اين مورد چيست ؟
دكتر علي جمعه از علماي الازهر مصر :
من در اين قضيه چند نظر نمي بينم بلكه اين ها يك نظر هستند و همه مي خواهند جشن بگيرند . ولي در مقابل اين دسته از مردم گروهي هستند كه مي گويند جشن گرفتن شرك است و فقط بدعت نيست ؛ بلكه شرك است و اين جشن ها را مولدهاي شركي مي نامند . پناه بر خدا و اين نظر از نظريه تكفير مسلمانان نشأت مي گيرد و اين اساس داعش است .
داعش اين پوستر ها را درست كرده و آورده كه اين حرف ها را درست كند و اين داعش خوارج هستند كه بر عليه مسلمانان و بر عليه مفاهيم مسلمانان خروج كردند ؛ ولي مسلماناني كه شنيدم جشن مي گيرند و راه هاي آن ها متفاوت است . بعضي سيره پيامبر (صلي الله عليه و آله) را مي خوانند ، بعضي ديگر ذكر مي گويند ، بعضي ها شادي را در خانواده مي آورند ، بعضي فرزندانشان را ياد مي دهند كه براي چه اين روز را جشن مي گيرند و اين جلوه هاي شادي است .
همه خوشحالند . همه اين هايي كه حرف هايشان را شنيديم مي گويند ما خوشحالي مي كنيم و با چه روشي خوشحالي كنيم . بعضي با عبادت ، بعضي با شيريني دادن و شادي كردن ، همه اين ها جشن گرفتند ؛ ولي مشكل از كجا ست ؟
از آنجايي كه اين وهابي ها خواستند بر عليه خلافت عثماني خروج كنند از زمان پادشاه مظفر الدين شاه و فاطميين ، مسلمانان در امنيت زندگي مي كردند و اين حرف ها نبود ، تا قرن 12 هجري . وقتي وهابي ها بر عليه پادشاه عثماني خروج كردند و خواستند كه او را بدعتكار و فاسق و كافر نشان بدهند ، گفتند چه كار كنيم ؟
چهار پنج مسئله در فقه را دست گرفتند ؛ چون در شريعت اسلامي ممنوع است كه بر عليه حاكم خروج كنيد و در روايت وجود دارد كه حتي اگر خليفه تو را تازيانه بزند و اموالت را بگيرد ، ولي اين ها به خاطر اين كه بتوانند خروج كنند ، گفتند حرم و ضريح داشتن شرك است كه مرقد امام حسين (عليه السلام ) و حضرت زينب (سلام الله عليها ) است و توسل به پيامبر (صلي الله عليه و آله) شرك است و قسم خوردن به پيامبر (صلي الله عليه و آله) شرك است و جشن ولادت گرفتن شرك است .
پس اگر خليفه به همه امور اعتقاد داشته باشد و مسلمانان در تمام جهان اين كار ها را انجام مي دادند و وهابي ها مي گفتند : مسلمانان مشرك شده اند چرا ؟ تا اين كه بتوانيم بر اين خليفه خروج كنيم و با او بجنگيم و با او بجنگيم . خروج كردند و شهر ها را ويران كردند و خونريزي كردند و حرمت ها را شكستند تا اين كه خداوند شخصي بنام ابراهيم پاشا فرستاد و زمين را از وجود اين وهابي ها پاك كرد و آن ها را شكست داد و تمام قضيه اين است كه ما اهل سنت و جماعت در جواز جشن گرفتن اختلافي نداريم .
شيخ عطيه صفر در فتاوا مي نويسد كه اين جشن گرفتن براي شاد كردن مردم است و تربيت آن ها ست ؛ ولي در اين زمان هرج و مرج زياد شد و ما خيلي به جشن گرفتن در ولادت پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيازمنديم .
مجري : سخنان اين عالم بزرگوار را شنيديد . فكر نمي كنم هيچ عزيز اهل سنتي باشد كه در علميت شيخ علي جمعه شك داشته باشد . ايشان كه شيعه نيست ، يك اهل سنت از بين شما ست .
نكته جالب در ميان سخنان ايشان اين بود كه گفتند اين تفكر همان تفكر داعش است و تمام مباني اين شبكه هاي وهابي با داعش يكي است .
از آن جالب تر سخنان يكي از اساتيد كارشناسان وهابي ، آقاي ضيايي است كه در خصوص احتفال بيان كردند .
كليپ 2 : شيخ محمد ضيائي و جواز جشن گرفتن براي تولد رسول خدا (ص) خوشحالي ابولهب در مولد رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) باعث كم شدن عذاب او شد
شيخ محمد ضيايي ، مدرس كارشناسان وهابي :
مدتي بعد از مرگ ابولهب كسي نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمد و گفت : يا رسول الله من ديشب ابو لهب را در خواب ديدم . حضرت مثل كسي كه منتظر بيان اين خواب بود ، گفتند : ابو لهب در چه حالي بود ؟ مرد گفت : يا رسول الله من ابو لهب را در وسط دريايي از آتش ديدم . سعي كردم به او نزديك شوم ؛ ولي نمي شد . اما او زماني كه مرا ديد ، به طرفم آمد تا جايي كه من در وسط آتش صداي او را مي شنيدم . سؤال كردم در چه وضعي هستي ؟
گفت : اين است كه مي بيني . گفتم : خويشاوندي با رسول خدا (صلي الله عليه و آله) سودي به تو نرساند ؟ گفت: نه هيچ كمكي نكرد ، به جز اين كه روز دوشنبه آب خنكي را به من مي دهند . گفتم : چرا ؟ به چه علت ؟
گفت : چون در روز دوشنبه كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به دنيا آمد ، من آن كنيزي را كه بشارت تولد آن حضرت را داد ، آزاد كردم و شتر ها را كشتم و به مردم و فقراي مكه غذا دادم .
به خاطر همين كه آن كنيز را آزاد كردم و فقرا را غذا دادم ، در روز دوشنبه مرا سيراب مي كنند .
مجري : ايشان يك روايت را از كتب اهل سنت مي خوانند كه ابولهب بعد از شنيدن خبر ميلاد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) كنيزش را آزاد مي كند ، به خاطر همين كار خداوند در روزهاي دوشنبه عذاب او را تخفيف مي دهد و از بين انگشتانش آب گوارا مي خورد .
ابو لهب كه براي رضاي خدا ابراز خوشحالي نكرده ، حال شما ببينيد كساني كه قربه الي الله در ميلاد رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) چه جايگاهي نزد خداوند دارند.
اما موضوع جديدي را كه استاد يزداني قرار است ، شروع كنند . از ايشان خواهش مي كنيم كه خودشان بيان كنند كه چه موضوعي را انتخاب كرده اند .
وساطت در فيض استاد يزداني : موضوعي كه قرار است اين هفته و هفته هاي آتي در مورد آن بحث و بررسي مي كنيم ، موضوع وساطت در فيض است . ما بحث توسل را انجام داديم و ثابت كرديم كه علماي اهل سنت توسل را نه تنها جايز بلكه مستحب و مستحسن مي دانند كه ادله آن را با استناد به آيات قرآن كريم و ديدگاه حدود 180 نفر از علماي اهل سنت را بيان كرديم .
اما بالاتر از بحث توسل ، بحث وساطت در فيض است كه علماي اهل سنت حتي ابن تيميه و ديگران آن را قبول دارند . اين كه خداوند هر خيري را به بندگانش مي رساند به واسطه اشخاصي است كه آن اشخاص واسطه فيض مي باشند و اين موضوع بسيار بالاتر از توسل است .
ديدگاه شيعه هم همين است كه اهل بيت (عليهم السلام) واسطه فيض هستند و در هر زمان و دوره اي امام زمان (عليه السلام) واسطه فيض است و به خاطر اوست كه خداوند به تمام مخلوقات خود خير مي رساند كه ان شاء الله در جلسات آينده احاديث آن را از كتب شيعه مفصل بيان خواهيم كرد كه «لولا الحجه لساخت الارض باهلها » و از اين قبيل روايات كه ما معتقديم رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و بعد از آن حضرت ، ائمه معصومين (عليهم السلام) واسطه فيض هستند و همه شيعيان براين مطلب اجماع دارند و از ضروريات مذهب شيعه است كه امام فقط حكومت نمي كند ، امام، ولي زمان و حجت خداوند بر روي زمين است و هر خيري كه به مخلوقات خداوند مي رسد ، به واسطه ولي زمان و حجت خدا است و اگر لحظه اي نباشد ، همه عالم از هم مي پاشد و ستون خيمه عالم است و خداوند اين وظيفه را به آن ها عطا كرده است .
نمونه اين روايات ، روايت مشهور و معروف زيارت جامعه كبيره است كه سند آن هم صحيح است . در آن فراوان بحث وسطت در فيض بيان شده از جمله عبارت :
... موالي لا احصي ثنائكم ولا ابلغ من المدح كنهكم ومن الوصف قدركم وانتم نور الاخيار وهداة الابرار وحجج الجبار بكم يفتح الله وبكم يختم وبكم ينزل الغيث وبكم يمسك السماء ان تقع علي الارض الابإذنه وبكم ينفس الهم وبكم يكشف الضر وعندكم ما ينزل به ...
زيارت جامعه كبيره
اين روايت واضح و روشن است :
اگر زمين و آسمان بر پا ست ، اگر آسمان بر زمين نمي افتد ، اگر باران مي بارد ، اگر مردم روزي مي خورند همه به خاطر اهل بيت (عليهم السلام) است و به اذن خداوند اين وظيفه به عهده آن هاست .
از اين قبيل روايات ما در كتب شيعه بسيار زياد داريم و اين اعتقاد شيعه است كه مفصلا توضيح خواهيم داد . اين مطلبي بوده كه قطعا از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شنيده شده است .
ابدال چيست ؟ مخالفين اهل بيت (عليهم السلام ) هم بر اين شده اند كه اگر ما اين وساطت فيض را در كسي قرار دهيم ، بايد آن فرد را مشخص كنيم .
آيا مي توانيم آن واسطه خلق را انتخاب كنيم و تحت اختيار خود مان باشد؟ .
چند نفر جمع شويم و با شورا يا با قدرت و زور يا با وصيت آن شخص را تعيين كنيم؟ . اين كه نمي شود ؛ پس بايد اين واسطه را خداوند انتخاب كند . حال براي حل اين مشكل چه كردند ؟ آن ها آمده اند و به قضيه اي به نام ابدال معتقد شدند . رواياتي را درست و نقل كرده اند كه در عالم هفت نفر يا سي نفر يا چهل هستند كه به نام ابدال هستند و خداوند به وسيله آن ها به مخلوقاتش روزي مي دهد . خداوند به خاطر آن هاست كه بلاها را دفع مي كند و به خاطر آن ها ست كه باران مي بارد و فيضش را به عالم مي دهد .
مجري : يعني يكي از مباني كه شيعه را تكفير مي كنند ، به خاطر همين عباراتي است كه در جامعه كبيره آمده ، در صورتي كه همين عبارات را در خصوص ابدال دارند .
استاد يزداني : اين موضوع را بيان خواهيم كرد كه از يك طرف وهابيت ، ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب و سايرين بحث ابدال را مطرح مي كنند و مي گويند : هر كسي كه به ابدال معتقد باشد ، كافر و مشرك است و بايد توبه كند ، اگر توبه نكرد ، بايد كشته شود . از طرف ديگر ابن تيميه و پيروانش به بحث ابدال معتقدند و گفته اند كه ابن تيميه ، ابن قيم ، محمد بن عبد الوهاب ... كه مطالب بسياري در اين خصوص بيان كرده اند .
از طرفي اهل سنتي را كه معتقد به ابدال باشد ، كافر است و از طرف ديگر خودشان معتقد به ابدال هستند.
تكفير معتقدان به ابدال توسط وهابيت 1 ) محمد بن عبد الوهاب محمد بن عبد الوهاب از كساني است كه بحث ابدال را طرح مي كند ، در كتاب الدرر السنيه في الاجوبه النجديه ( تمام مطالبي كه علماي نجد در طول تاريخ بيان كرده اند ، ) جلد 11 ، القسم الاول المختصرات الردود ، صفحه 442 :
قال الشيخ : صنع الله الحلبي الحنفي في كتابه : الرد علي من ادعي ، ان للاولياء الله تصرفات في الحياة وبعد ممات ، هذا وانه قد ظهر الان فيما بين المسلمين جماعات يدعون أن للاولياء تصرفات بحياتهم وبعد مماتهم ويستغاث بهم في الشدائد والبليات ، وبهممهم تكشف المهمات فيأتون قبورهم وينادونهم في قضاء الحاجات مستدلين علي ان ذلك منهم كرامات .
وقالوا : منهم الابدال والنقباء واوتاد ونجباء وسبعون وسبعة واربعون واربعة ، والقطب هو الغوث للناس ...
قال : وهذا كلام فيه تفريط وافراط ، بل فيه الهلاك الابدي ، والعذاب السرمدي لما فيه من روائح الشرك المحقق ومصادفة الكتباب العزيز المصدق ومخالفة لعقائد الائمة وما اجتمعت عليه الامة ...
صنع الله حلبي حنفي در كتابش ، رد كرده كسي را كه ادعا مي كند اوليا در زندگي و بعد از آن تصرفاتي دارند . در بين مسلمين جماعتي هستند كه ادعا مي كند اولياء مي توانند در عالم تصرفاتي را انجام دهند چه در زندگي و چه بعد از مرگ . به وسيله آن ها ست كه بلاها وسختي ها رفع مي شود ، غصه ها از بين مي رود ....
آن ها مي گويند : عده اي هستند به نام ابدال و نقباء ، اوتاد و نجبا كه تعداد شان هفتاد و هفت يا چهل و چهار نفر مي باشند يا اين كه كسي به نام قطب است كه دادرس مردم است ...
در اين كلام هم افراط است و هم تفريط ؛ بلكه در اين كلام هلاكت ابدي و عذاب هميشگي است
زيرا در اين بحث ابدال و اوتاد ، بوي شرك مي آيد و اين مسائلي كه اهل سنت بيان كرده مخالف كتاب خداوند است و مخالف با عقائد ائمه و همه مسائلي است كه امت بر آن اجماع دارند .
الدرر السنيه ، ج 11 ، ص 442
اين هم از ديدگاه محمد بن عبد الوهاب كه گفته بود كساني كه به ابدال و اوتاد معتقدند ، گرفتار عذاب ابدي مي شوند ؛ چون اين عقيده بوي شرك مي دهد و مخالف با قرآن و اجماع است .
2 ) ابن تيميه خيلي جالب است كه ابن تيميه در جايي به شدت با اين قضيه مخالفت كرده و در بعضي جاها آن را پذيرفته است و تناقض گويي ابن تيميه را در بحث ابدال از ايشان مي بينيم .
در كتاب مجموع فتاوي ، تأليف احمد بن ابن تيميه ، با جمع آوري عبد الرحمن بن محمد بن قاسم ، و به دستور ملك فهد اين كتاب چاپ شده است ، جلد 11 ، صفحه 433 :
سئل شيخ الاسلام ( عن الحديث المروي في ( الابدال هل هو صحيح أم مقطوع وهل ( الابدال ) مخصوصون بالشام أم حيث تكون شعائر الاسلام قائمة بالكتاب والسنة يكون بها الابدال بالشام وغيره من الاقاليم وهل صحيح أن الولي يكون قاعدا في جماعة ويغيب جسده .
وما قول السادة العلماء في هذه الاسماء التي تسمي بها أقوام من المنسوبين إلي الدين والفضيلة ويقولون هذا غوث الأغواث وهذا قطب الاقطاب وهذا قطب العالم وهذا القطب الكبير وهذا خاتم الأولياء
فأجاب اما الاسماء الدائرة علي السنة كثير من النساك والعامة مثل ( الغوث ( الذي بمكة و ( الأوتاد الاربعة ( و ( الاقطاب السبعة ( و ( الابدال الاربعين ( و ( النجباء الثلاثمائة ( فهذه اسماء ليست موجودة في كتاب الله تعالي ولا هي ايضا مأثورة عن النبي باسناد صحيح ولا ضعيف يحمل (عليه )ألفاظ الأبدال .
از ابن تيميه سؤال مي شود كه آيا حديث ابدال صحيحي است يا مقطوع است ؟
آيا ابدال فقط در شام هستند ؟( چون در رواياتي كه از اهل سنت در باره ابدال نقل مي كنيم ، گفتند ابدال چهل نفر و در شام هستند . اين كه شام چه ويژگي دارد كه ابدال در آن جا هستند ، معلوم نيست .)...
بحث قطب و غوث را هم مطرح مي كند و در ادامه خود ابن تيميه پاسخ سؤال را مي دهد :
اين سخناني كه در بين مردم است و بر زبان ها مي چرخد مثل اين كه غوث در مكه ، اوتاد چهار نفر و اقطاب هفت نفر و ابدال چهل نفر و نجباء كه سيصد نفر هستند . اين اسماء و بحث ها در مورد ابدال در قرآن نيست و از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هم نه به سند صحيح و نه به سند ضعيف نقل نشده است .
ايشان در اين جا تصريح مي كند اين كه ابدال چهل نفر باشند نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف نقل شده است .
وكذلك لفظ ( البدل ( جاء في كلام كثير منهم فأما الحديث المرفوع فالأشبه انه ليس من كلام النبي عليه السلام فان الايمان كان بالحجاز وباليمن قبل فتوح الشام وكانت الشام والعراق دار كفر ثم لما كان في خلافة علي رضي الله عنه قد ثبت عنه عليه السلام انه قال ( تمرق مارقة من المسلمين تقتلهم أولي الطائفتين بالحق فكان علي وأصحابه أولي بالحق ممن قاتلهم من أهل الشام ومعلوم ان الذين كانوا مع علي رضي الله عنه من الصحابة مثل عمار بن ياسر وسهل بن حنيف ونحوهما كانوا أفضل من الذين كانوا مع معاوية وان كان سعد بن أبي وقاص ونحوه من القاعدين أفضل ممن كان معهما فكيف يعتقد مع هذا ان الابدال جميعهم الذين هم أفضل الخلق كانوا في أهل الشام هذا باطل قطعا....
وكذلك من فسر ( الأربعين الابدال ( بأن الناس إنما ينصرون ويرزقون بهم فذلك باطل بل النصر والرزق يحصل بأسباب من آكدها دعاء المؤمنين وصلاتهم واخلاصهم ولا يتقيد ذلك لا بأربعين ولا بأقل ولا بأكثر ....
نه كلمه ابدال نقل شده و نه بدل . اين كه گاهي رواياتي نقل مي شود ، اين سخن رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نيست . اين كه مي گوييد ابدال در شام هستند ، اشتباه است ؛ چون ايمان قبل از اين كه به شام برسد در حجاز و يمن بود و شام و عراق دار الكفر بود . در زمان خلافت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) بين شام و عراقي ها جنگ در گرفت و شامي ها همه از طايفه مارقه از اسلام بودند . حق با اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) بود و كساني مثل عمار و سهل بن حنيف افضل از كساني بود كه با معاويه بودند . چرا بايد ابدال كه افضل از خلائق هستند ، در شام باشند ؟ اين سخن قطعا باطل است.
در صفحه 442 ادامه مي دهد :
آن هايي كه روايت ابدال چهل نفر هستند ، تفسير كردند كه مردم به وسيله اين چهل نفر نصرت و ياري مي شوند و به وسيله اين چهل نفر خداوند به بندگانش روزي مي دهد ، اين سخن باطل است .
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 11 ، ص 433 به بعد
باز در جلد 27 از اين كتاب ، صفحه 96 :
وأما سؤال السائل عن ( القطب الغوث الفرد الجامع ( فهذا قد يقوله طوائف من الناس ويفسرونه بأمور باطلة في دين الإسلام مثل تفسير بعضهم أن الغوث هو الذي يكون مدد الخلائق بواسطته في نصرهم ورزقهم حتي يقول إن مدد الملائكة وحيتان البحر بواسطته فهذا من جنس قول النصاري في المسيح عليه السلام والغالية في علي رضي الله عنه وهذا كفر صريح يستتاب منه صاحبه فإن تاب وإلا قتل فإنه ليس من المخلوقات لا ملك ولا بشر يكون امداد الخلائق بواسطته ولهذا كان ما يقوله الفلاسفة في ( العقول العشرة) الذين يزعمون أنها الملائكة وما يقوله النصاري في المسيح ...
ونحو ذلك كفر صريح بإتفاق المسلمين
وكذلك عني بالغوث ما يقوله بعضهم من أن في الأرض ثلاثمائة وبضعة عشر رجلا يسمونهم ( النجباء ) فينتقي منهم سبعون هم ( النقباء ) ومنهم أربعون هم ( الإبدال ) ومنهم سبعة هم ( الأقطاب ) ومنهم أربعة هم ( الأوتاد ) ومنهم واحد هو ( الغوث ) وأنه مقيم بمكة وأن أهل الأرض إذا نابهم نائبة في رزقهم...
هذا كله باطل لا أصل له في كتاب الله ولا سنة رسوله ولا قاله أحد من سلف الأمة ولا أئمتها...
در مورد غوث و قطب از ابن تيميه سؤال كردند كه گفتند : اين كه ما قطب و قوس داشته باشيم و خداوند به واسطه اين ها خلائق را مدد كند و روزي دهد ، اين ها همه سخناني است كه مسيحيان در مورد حضرت عيسي (عليه السلام) مي گويند و هم چنين سخن غالي ها در مورد امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) مي گويند . اين كفر صريحا است و صاحب آن بايد توبه داده شود . اگر توبه كرد كه هيچ ؛ اما اگر توبه نكرد ، بايد كشته شود .
در صفحه بعد روايات مربوط به ابدال را هم نقل مي كند :
اگر كسي چنين سخناني را بيان كند ، به اتفاق همه مسلمين كافر است . هم چنين اگر منظور شخصي از غوث ، نجباء باشد كه از بين آن ها هفتاد نفر نقباء باشد و چهل نفر هم ابدال باشد ، اين كفر صريح است و بايد آن شخص توبه داده شود و اگر توبه نكند ، بايد كشته شود .
اين سخنان غوث ، نجباء ، قطب و ابدال هم باطل هستند و در كتاب و سنت رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) چنين مطلبي نيست ( اين سخن درست است كه در قرآن و سنت نيامده اما اهل سنت با اين سخن كافر مي شوند ) و هيچ يك از بزرگان ما اين سخن را نگفته اند ( در صورتي كه احمد بن حنيل ، امام شافعي و بقيه اين موضوع را بيان كرده اند. ان شاء الله در آينده ثابت خواهيم كرد .) و كفر و شرك است و هر كس اين سخنان را بگويد ، مشرك است .
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 27 ، ص 96 به بعد
وأما إعتقاد بعض الجهال أن به ( الأربعين الأبدال ) فهذا جهل وضلال ما إجتمع به الإبدال الأربعون قط ولا هذا مشروع لهم ولا فائدة في ذلك وإعتقاد جهال الجمهور هذا يشبه إعتقاد الرافضة في الخليفة الحجة صاحب الزمان عندهم الذي يقولون إنه غائب عن الأبصار حاضر في الأمصار ويعظمون قدره ويرجون بركته وهو معدوم لا حقيقة له فكل من علق دينه بالمجهولات وأعرض عما بعث الله به نبيه من الهدي ودين الحق فهو من أهل الضلال الخارج عن شريعة الإسلام ....
در صفحه 57 از اين كتاب فصلي را باز مي كند و مي گويد :
اما كساني كه معتقدند در روي زمين چهل نفر ابدال وجود دارد ، اين جهل و گمراهي است . هيچ وقت چهل نفر ابدال روي زمين جمع نشده اند و اين اصلا مشروع نيست ، فايده اي هم ندارد . اين اعتقاد جهال جمهور است كه شبيه اعتقاد شيعيان در مورد خليفه حجت صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف ) است ....
شيعيان به وساطت در فيض اعتقاد دارند و هدفشان اين است كه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) ولي زمان است و خداوند به واسطه او به مخلوقاتش فيض مي رساند . اين بحث ابدال ، شبيه اعتقاد شيعيان است و ما نبايد اين سخن را بگوييم .
پس هر كس اين سخن را بگويد كه ابدال چهل نفر بر روي زمين هستند ، آن فرد اهل گمراهي و خارج از دين اسلام است .
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 27 ، ص 57
پس بنابراين هر كس اعتقاد به ابدال داشته باشد ، از اسلام خارج ، گمراه ، جاهل ، كافر صريح و سخن او باطل است .
مجري : در يكي از اين شبكه هاي وهابي مدتي قبل سخناني مطرح شد در مورد محمد عمر سربازي و عبد الرحمن سربازي كه اهانت هاي زيادي به آن ها شد . اما در خلال اين صحبت ها عقيده اي را كه در مورد ايشان شايع شدند را گفته اند . باهم ببينيم كه اين عقيده در باره ايشان چه بوده و مقايسه كنيم با عقيده اي كه وهابي ها گفته اند ، بعد به اين نتيجه مي رسيم كه اين وهابي ها چه مشربي دارند ؟
كليپ 3 ) : تكفير محمد عمر سربازي توسط كارشناسان وهابي كارشناس وهابي :
يك نامه دوستانه از خود ما كه مثل شاگرد ايشان هستم براي استادم ، مولوي سربازي :
مولوي جان چيز هايي كه شما نوشته اند ، در شأنتان نيست . شما يك عالم هستي ، شما در منطقه معروف به قطب بلوچستان يا ركن بلوچستان يا يكي از ابدال دنيا هستي . شاگردان تو ، تو را اين گونه معرفي كرده اند .
مجري : خلاصه مطالب تا به اين جا اين بود كه محمد بن عبد الوهاب اعتقاد به ابدال باعث عذاب سرمدي و هلاكت ابدي مي شود . ابن تيميه گفته بود در اين رابطه نه روايت صحيح داريم و نه روايت ضعيف . در جاي ديگر گفته بود قول به ابدال باطل ، كفر ، برگرفته از نصاري ، اهل گمراهي و خارج از شريعت است .
استاد يزداني ! شما فرموديد كه اين مطالب و سخنان با ديگر سخنان ابن تيميه در تضاد است ، مي توانيد آن را بيان كنيد ؟
استاد يزداني : ما از خود ابن تيميه مطالبي را بيان مي كنيم كه ثابت مي كند ابن تيميه هم به ابدال اعتقاد داشته است و به احاديث ابدال استدلال مي كند . خيلي جالب است زماني كه به بحث مقايسه بين مذهب اهل بيت (عليهم السلام) با مذهب به قول خودشان اهل سنت و جماعت ، مطالبي را مي آورد كه ما بهتر هستيم . يكي از استدلال ها اين است كه در ميان اهل سنت و جماعت ، ابدال وجود دارد . شما شيعيان ابدال داريد ؟ نه ما ابدال نداريم .
در همين كتابي كه گفته بود هيچ روايت صحيح يا ضعيفي نداريم ، معتقدين به ابدال كافر هستند ، جلد 3 ، صفحه 159 در بحث مقايسه اهل سنت با شيعيان مي گويد :
وطريقتهم ) هي دين الإسلام الذي بعث الله به محمدا لكن لما اخبر النبي ( أن أمته ستفترق علي ثلاث وسبعين فرقة كلها في النار الا واحدة وهي الجماعة ) وفي حديث عنه أنه قال ( هم من كان علي مثل ما أنا عليه اليوم وأصحابي ) صار المتمسكون بالإسلام المحض الخالص عن الشوب هم أهل السنة والجماعة وفيهم الصديقون والشهداء والصالحون ومنهم أعلام الهدي ومصابيح الدجي أولوا المناقب المأثورة والفضائل المذكورة وفيهم الابدال الائمة الذين اجمع المسلمون علي هدايتهم ودرايتهم .
طريقه اهل سنت ، دين اسلام است ، همان دين اسلامي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آورده است . ايشان خبر داده كه امت من به هفتاد و سه فرقه تقيسم مي شوند كه همه آن ها در جنهم هستند مگر يك فرقه كه آن جماعت است .
( آن جماعت شافعي ها هستند يا مالكي ها ، باز هم جاي بحث دارد كه در جاي خود بايد بررسي شود ؛ چون حديث افتراق يك مطلب قطعي است كه هم از ديدگاه شيعيان و هم اهل سنت متواتر است كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمودند : از بين امتم فقط يك گروه وارد بهشت مي شوند ، بقيه همه اهل جهنم هستند . كه ما بارها ثابت كرديم كه اين فرقه ، مكتب اهل بيت (عليهم السلام) است .
اهل سنت كساني هستند كه به اسلام ناب و خالص استمساك مي كنند و چنگ مي زنند . در ميان اهل سنت صديقين و شهداو صالحين وجود دارد ، در ميان آن ها اعلام الهدي و مصابيح الدجي هستند (در اين جا از كلمات امام صادق (عليه السلام) هم استفاده مي كند . ) در بين آن ها ابدال وجود دارد ، ائمه اي مسلمانان بر هدايت و درايت آن ها اجماع دارند .
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 3 ، ص 159
در آن جا مي گفت هر كس به ابدال معتقد باشد ، گمراه ، خارج از دين ، مرتد و اگر توبه نكرد ،بايد كشته شود . در اين جا به همين بحث استدلال مي كند و مي گويد : اهل سنت بهتر از شيعيان هستند ؛ چون در ميان آن ها ابدال وجود دارد . اين هم تناقض و تعارضي كه در سخنان ابن تيميه وجود دارد .
باز هم اين مطلب را در كتاب شرح عقيده الواسطيه احمد بن تيميه ، تأليف دكتر صالح فوزان بن عبد الله فوزان (از وهابي هاي معاصر ) ،صفحه 202 :
همان بحث را در اين جا مطرح مي كند كه اهل سنت بهتر از شيعيان هستند و اين كه در ميان آن ها ابدال مي باشد .
وفيهم الابدال ...
چون در بين آن ها ابدال است . (به بحث ابدال كه رسيدم متوجه مي شويم كه اين ابدال چه مقدار به ضرر اين هاست )
آقاي فوزان اين مطلب را در پاورقي شرح مي دهد :
... ( وفيهم الابدال) وهم الاولياء والعباد سموا بذلك ، قيل : لانهم كلما مات منهم احد ابدل بآخر وفي رواية عن احمد انهم اصحاب الحديث
در شرح وفيهم الابدال مي گويد : آن ها اولياء و بندگان خدا هستند، كساني كه خدا را عبادت مي كنند . به چه علت ابدال گفتند ، زيرا هر وقت كه يكي از بميرد ، ديگري جاي او را مي گيرد . (يعني بدل از قبلي است ) از احمد بن حنبل روايت شده كه ابدال ، اصحاب حديث هستند (يعني احمد بن حنبل و پيروانش ) ....
فوزان ، دكتر صالح فوزان بن عبد الله ، شرح عقيده الواسطيه ، ص 202
همين جا فتاواي ابن تيميه را تطبيق مي دهيم : شما گفته بوديد كساني كه معتقد به ابدال هستند ، مشرك و كافر هستند . همچنين گفته بوديد كه هيچ كدام از سلف ما اعتقاد به ابدال نداشتند و در قرآن و سنت هم نقل نشده و علما و شيوخ ما هم اين موضوع را بيان نكرده اند . در صورتي كه در شرح اين مطلب از ابن تيميه مي گويد : احمد بن حنبل قائل به ابدال بوده و معتقد بوده كه آن ها از اهل حديث بودند .
ما در اين جا چه كار كنيم ؟ بايد نتيجه بگيريم كه از ديدگاه ابن تيميه ، احمد بن حنبل كافر ، مشرك و مرتد است و بايد كشته مي شد .
آقاي ابن تيميه باز در مجموع فتاوي خود ، جلد 21 ، صفحه 252 مطلبي را در باره ابدال نقل مي كند :
وما زال أئمة العلم والدين كشيوخ الهدي وشيوخ الطريق يوصون بترك صحبة الأحداث حتي يروي عن فتح الموصلي أنه قال صحبت ثلاثين من الأبدال كلهم يوصيني عند فراقه بترك صحبة الأحداث ...
... ائمه علم و دين كه شيوخ هدايت و طريق هستند ، توصيه مي كردند كه با كساني كه سن كمي دارند ، صحبت نكنيم ؛ زيرا خطر ناك است . از آقاي فتح موصلي هم نقل شده كه من با سي نفر از ابدال همراه بودم . همه اين ها هنگام جدا شدن از من توصيه مي كردند كه با كساني كه سن كمي دارند ، صحبت نكنم .
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 21 ،ص 252
نكته مهم براي ما در اين جا ، استدلال ايشان به ابدال است . آقاي ابن تيميه شما چرا سريع پاسخ ايشان را نداديد كه ابدال يعني چه ؟ هر كس به ابدال معتقد باشد ، مشرك ، كافر ، خارج از شريعت است . نه روايت صحيح و نه روايت ضعيفي از آن نقل نشده ، اگر توبه نكند بايد كشته شود .
چطور اين مطلب در كتاب شما آمده و بدون هيچ سخني از كنار آن عبور كرديد ؟
دوباره در همين كتاب در جلد 23 ، صفحه 102 :
... وكما قال في صفة الابدال : بهم يرزقون وبهم تنصرون ....
بحث قنوت است كه آيا ما قنوت بگيريم يا نه ؟ در قنوت چه بگويم ، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در قنوت خود چه مي گفت و چه دعاهايي را مي خواند .
در ادامه به عنوان يك مطلب قطعي بيان مي كند كه در باره صفت ابدال اين مطلب را گفته اند كه:
خداوند به وسيله ابدال روزي مي رساند و به وسيله ابدال بندگان خود را ياري مي كند .
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 23 ، ص 102
در صورتي كه خود آقاي ابن تيميه در جلد 11 اين كتاب گفته بود :
وكذلك من فسر الاربعين الابدال بان الناس انما ينصرون ويرزقون بهم فذلك باطل ...
هر كس اين چهل نفر ابدال را تفسير كند به اين كه خداوند به وسيله آن ها بندگان را ياري مي دهد و به وسيله آن ها روزي مي دهد ، اين سخن باطل است .
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 11 ، ص 442
آقاي ابن تيميه اين همه تناقض گويي در يك كتاب از شما عجيب است!! باز در همين كتاب مجموع فتاوي ، جلد 4 ، صفحه 98 :
در اين جا باز بحث اهل حديث را در اين جا شروع مي كند و مي گويد : اهل علم يا همان علماي اهل حديث هميشه اين را مي گفتند كه اين ها ( اهل حديث ) ابدال هستند ؛ چون اين ها ابدال هستند و واقعا جانشينان پيامبران و قائم مقامان آن ها هستند .
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 4 ، ص 98
در اين جا باز هم ياد آوري مي كند كه اهل حديث و پيروان احمد بن حنبل ، ابدال هستند و اين ها حقيقتا جانشينان پيامبران هستند . شما كه در چند كتاب ديگر تان گفت بوديد ، ابدالي وجود ندارد ، نه روايت صحيح و نه روايت ضعيفي در مورد آن نقل نشده . چطور وقتي به اهل حديث رسيديد و براي اين كه بگوييد اهل حديث برتر هستند ، ابدال شدند . مي خواهيد ثابت كنيد كه اهل سنت از شيعيان بهتر هستند ، مي گوييد : در بين اهل سنت ابدال وجود دارد .
ابدال كساني هستند كه « بهم ترزقون و بهم تنصرون » در هر جاي از كتاب خود يك سخن مي گويي . اين ها هم از تناقض گويي ابن تيميه . يا در اين جا دروغ گفته يا در آن جا يا در هر دو جا . كه ان شاء الله اين مطالب را بيان خواهيم كرد .
مجري : اين هايي كه گفته اند اعتقاد به ابدال ، كفر و شرك است و پيروانشان همين افكار را مي خواهند در سوريه جاري كنند . همين ها لوائي دارند به نام ابدال الشام .
كليپ 4 ) : گروهي از وهابيون در سوريه با عنوان لواء ابدال الشام مجري : اين گروه در سوريه به قول خودشان در سوريه جهاد و از ديدگاه ما جنايت مي كنند . اسمشان هم ابدال الشام هستند يا اين كه لواء آن ها ، لواء ابدال الشام هستند . اين در صورتي است كه خداي آن ها ابن تيميه گفته معتقدين به ابدال مشرك ، كافر است ؛ البته شايد اين ها معقتد باشند كه بعد از ابن تيميه ، روايات مربوط به آن پيدا شده است .
در جلسه آينده ان شاء الله به ويژگي هاي ابدال مي پردازد ، اهل سنتي كه گفتند اين ها ابدال بوده اند و به اين مبحث وساطت فيض بيشتر مي پردازيم .
سؤال ما از بينندگان عزيز هم اين است كه نظر شما در باره اين تناقض گويي ابن تيميه چيست ؟


تماس بينندگان بيننده : احمد از دماوند ـ اهل سنت بنده يك سؤال از شما دارم . تمام علما و مردم اهل سنت هيچ كدام از كارهاي داعش را قبول نكرده است و تا به حال هيچ شبكه اي هم از اين ها طرفداري نكرده به جز اين كه نفرين شده اند . چون آن گروه يك گروه سياسي است . سؤال بنده از جنابعالي اين است كه چرا شما هر مسئله اي كه در كتب اهل سنت است را به گروه داعش نسبت مي دهيد ؟ نمونه اش همين كتاب ابن تيميه كه از هر جاي كتاب نكته اي را مي گيريد و نكته بعدي آن را به داعش وصل مي كنيد .
مجري : ما امشب اصلا حرفي از داعش نزديم . سخنان دكتر علي جمعه را پخش كرديم كه گفته بودند همين تفكري كه احتفال رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را كفر مي داند ، همان تفكري است كه ريشه آن داعش است و با هم مشترك هستند .
بيننده : بنده كاري به علي جمعه ندارم .
استاد يزداني : دكتر علي جمعه ، بزرگترين عالم اهل سنت در حال حاضر است . الازهر مصر ، بزرگترين مركز علمي اهل سنت در دنيا است و علي جمعه هم بزرگ الازهر مصر است . شما كه ايشان را قبول نداري ، دليل نمي شود كه مقام ايشان كم شود . شما قبول نداشته باش ؛ اما دكتر علي جمعه بزرگ الازهر مصر است .
بيننده : صوفي را به اهل سنت ربط ندهيد .
استاد يزداني : 99 درصد اهل سنت در حال حاضر ، صوفي هستند . در هر كشوري ، در مصر ، پاكستان ، افغانستان ، هندو ستان و ايران صوفي هستند . شما اهل سنت غير صوفي اصلا پيدا نمي كنيد . شما اگر اهل سنت هستي بايد صوفي باشي . شما از نظر كلامي طرفدار كدام مذهب هستي ؟
بيننده : بنده از پيروان امام شافعي هستم و ايشان به هيچ عنوان صوفي را قبول ندارد . اما بنده يك گلايه هم از شما دارم كه مثلا در بحث توسل به نماز ، روزه ، عمل صالح ، زكات ، شما از كتاب ابن تيميه مطلبي را خواننديد كه توسل به نماز ، روزه ، زكات و انسان زنده را جايز مي داند ؛ اما شما روايتي را از توسل به انسان زنده خوانديد اما آن را توسل به مرده تعبير كرديد .
استاد يزداني : ما ان شاء الله بحث صوفيه را خواهيم داشت كه آيا اهل سنت صوفيه هستنيد يا نيستند ؟ اتفاقا امروز به روايتي برخوردم كه از كتب اهل سنت نقل شده بود كه هر كس صوفي نباشد ، كافر است .
اما در مورد اين كه ابن تيميه توسل به زنده و عمل صالح را قبول دارد ، بنده حاضرم مطلبي را از كتاب ابن تيميه نشان دهم كه توسل به مرده را هم قبول دارد . در كتاب الكلم الطيب ، تأليف ابن تيميه ، صفحه 109 صراحتا گفته است :
عن النبي ' قال : اذا انقلتت دابة احدكم بارض فلاة ، فليناد يا عباد الله احبسوا يا عباد الله احبسوا فان الله عزوجل في الارض حاضرا سيحبسه .
از رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) روايتي را نقل مي كند كه اگر حيوان خود را در بياباني گم كرديد صدا كند كه اي بندگان خدا به فريادم برسيد .
ابن تيميه ، الكلم الطيب ، ص 109
به نظر شما اين روايت توسل به زنده است يا توسل به مرده يا ملائكه يا توسل به هر كسي كه باشد ، از ديدگاه شما وهابي ها به همه اين توسلات شرك و كفر است . اين مورد يكي از ده ها موردي است كه ابن تيميه توسل را در كتاب هاي خود جايز مي داند .

بيننده : آقاي نارويي از زاهدان ـ اهل سنت ما سال ها است كه در كنار برادران شيعه زندگي مي كنيم و با هم رفت و آمد خانوادگي داريم و هيچ مشكلي نداشتيم . بنده در مذهب شما بسيار كنكاش كردم و به اين نتيجه رسيدم كه مذهب شما واقعا حق است .

بيننده : آقاي زهره وند از همدان ـ شيعه در مورد ابن تيميه بايد عرض كنم كسي كه پايه هاي اعتقادي محكمي نداشته باشد ، مطمئنا دچار تناقض گويي و دوگانگي مي شود .
بنده از شما استاد يزداني سؤالاتي داشتم. اول اين كه بنده در چندين سخنراني شنيده ام كه اين ها گفته اند : .... كتاب الله وسنتي . آيا اين روايت سند صحيح دارد يا نه ؟
در اين شبكه هاي وهابي بسيار زياد به داستان حضرت موسي (عليه السلام) و حضرت خضر (عليه السلام) استناد مي كنند كه حضرت موسي (عليه السلام) علم غيب نداشت كه چه اتفاقي مي افتد ؟
از شما خواهش مي كنم در اين رابطه توضيحاتي را بيان كنيد .
بيننده : علي از آذربايجان غربي ـ اهل سنت اولا بنده در آذربايجان غربي در بين شيعيان زندگي مي كنم و هيچ مشكلي باهم نداريم . دوما اين كه بر داعش نمي توان اسم انسان را گذاشت و حتي نمي توان نام درنده را به آن ها داد ؛ چون دست هر درنده اي را از پشت بسته اند و بيشترين ضرر را هم اهل سنت از اين ها مي خورد و فكر نمي كنم كسي كه اهل سنت باشد ، اين ها را از اهل سنت بداند .
بنده از شما گله دارم كه چرا شما كارهاي داعش و وهابيت را به اهل سنت نسبت مي دهيد . شما چرا كساني را كه در قم مراسم عمر كشون مي گيرند را محكوم نمي كنيد ؟ من از شما مي خواهم كه كليپ هاي اين ها را نشان دهيد و بگوييد كه آن ها را رد مي كنيد .
استاد يزداني : استاد ما ، استاد قزويني بارها آن را محكوم كرده اند و دليلي بر پخش آن نمي بينيم . شما هم يك بار از شبكه هاي وهابي بخواهيد كليپ هايي از داعش را پخش و آن ها را محكوم كنند . چرا به جاي محكوم كردن داعش همواره از آن ها دفاع مي كنند ؟
بيننده : من كاري ندارم كه شيعه باشد يا سني . من مي گويم هر كس كه انسانيت داشته باشد ، كارهاي آن ها را محكوم مي كند . منظور من اين است كه اين مراسم ها نبايد در شهر قم اتفاق بيافتد .
مجري : ما چنين چيزي در قم نديديم ولي با اين حال بارها محكوم كرده ايم . مثلا برخي كليپ ها و اهانت هايي است كه در فضاي مجازي منتشر مي شود و آن را به اهل سنت نسبت مي دهند . ما اصلا آن ها را اهل سنت نمي دانيم كه بخواهند به اهل بيت (عليهم السلام) سب و لعن داشته باشند . شما هم اگر ديديد كه عده اي فحاشي مي كنند و به يك سري از مقدسات اهل سنت را توهين مي كند در حالي كه مراجع تقليد ما اين كار ها را محكوم كرده اند ، شما هم آن ها را شيعه ندانيد .
اما اين كه شما مي گوييد اين ها را در شبكه پخش كنيد ، كه درست نيست ما دوباره اين توهين ها را تكرار كنيم و دوست نداريم شما با ديدن آن آزرده خاطر شويد .
شبكه الجزيره كليپي را پخش كردند كه گفتند اين ها اهل سنت هستند و شيعيان اين ها را كشته اند . چون برنامه زنده بود ، مي خواستند يك از مصدوم ها را نشان دهند كه به محض بلند كردن لباس آن شخص به ظاهر مصدوم از جاي خود بلند شد و فرار كرد . اصلا آن ها زخمي نبودند و همه آن ها ساختگي و براي اختلاف افكني بين مسلمانان است . شما هم اين كليپ ها را باور نكنيد و اصل را بر كذب بگذاريد . اگر هم چنين اتفاقي افتاده باشد ، قطعا محكوم است .
بيننده: آقاي حسيني ! زماني كه چيزي را واقعا محكوم مي كنيد ، اصلا اجازه بر گزار شدن آن مسائل را ندهيد .
استاد يزداني : ما كه در اين جا زورمان به كسي نمي رسد . شما اگر مي توانيد جلوي داعش را بگيريد و اجازه به وجود آمدن داعش را ندهيد ، ما هم اجازه نمي دهيم . شما محكوم كرديد ، ما هم محكوم كرديم . كاري بيشتر از اين از ما بر نمي آيد .
بيننده : مثلا شما در همين برنامه چند بار به ابن تيميه توهين كرديد ؟
استاد يزداني : من هميشه به ابن تيميه توهين مي كنم ؛ چون ناصبي است و چون به اهل بيت (عليهم السلام) توهين كرده و حضرت زهرا (عليها السلام) را منافق دانسته ، او را منافق و ناصبي مي دانم و ناصبي را هم نجس مي دانم . برادر من شما از ابن تيميه دفاع نكنيد . ابن تيميه به حضرت زهرا (سلام الله عليهما ) مادر من جسارت كرده و آن حضرت را منافق مي داند ، من هم ابن تيميه را منافق مي دانم ، همان طور كه علماي اهل سنت او را منافق و زنديق مي دانند ، من هم ابن تيميه را كافر و زنديق مي دانم .
بسيار عجيب است كه ايشان ابن تيميه را از اهل سنت مي دانند و از او دفاع مي كند . در صورتي كه همه علماي اهل سنت زمان خودش او را منافق مي دانستند و چون به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جسارت كرده بود ، او را به زندان انداختند ، آن زمان كه شيعه كه اين كار را انجام نداد .
ايشان انتظار دارد كه ما در شبكه ولايت از ابن تيميه هم چيزي نگوييم . ما از كتاب هاي خودش ثابت كرديم در يك جا گفته بود كسي كه به ابدال معتقد باشد ، كافر و مشرك است . در جاي ديگر در همان كتاب خودش ، به ابدال معتقد است .
بيننده : آقاي تبريزي از تهران ـ شيعه تفكراتي مانند تفكر ابن تيميه باعث مي شود كه ساحت نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله ) بي ارزش مي شود حتي نزد خود مسلمانان كه مدارك آن هم در صحاح اهل سنت هم موجود است ، ديگر ما از غير مسلمان هاي انتظار را نبايد داشته باشيم كه به ساحت آن حضرت احترام بگذارند .
مجري : بله ، متأسفانه اين مسئله اي است كه در صدر اسلام عده اي آن را به راه انداختند و شيعه هم به هيچ عنوان به خود اجازه ورود به اين موضوعات را نمي دهد و چنين اعتقادي را ندارد .

بيننده : آقاي ايراني از وارمين ـ شيعه بنده از استاد يزداني مي خواستم بپرسم كه وحدت وجود از ديدگاه شيعه پذيرفتني است يا خير ؟

مجري : اولين سؤال اين بود كه چرا شما كتاب هاي اهل سنت را به داعش نسبت مي دهيد ؟ آيا واقعا چنين اتفاقي افتاده است ؟
استاد يزداني : ما در اين مدت كلا برنامه ما اين گونه بوده كه اهل سنت را از وهابيت جدا كنيم . اين كه نظر اهل سنت اين است و وهابيت چيز ديگر و اصلا داعش جزء اهل سنت نيستند . ولي متأسفانه كم لطفي مي كنند و انصاف ندارند . تمام هم و غم ما اين است كه وهابيت را از اهل سنت جدا كنيم و هيچ زمان هم نگفته ايم كه داعش از اهل سنت است ؛ بلكه گفته ايم كه داعش از وهابيت است و يقين داريم كه مخالفان اسلام داعش را ساخته اند تا بين مسلمين تفرقه بياندازند .

مجري : گفتند كه شما يك مورد از توسل را از كتاب ابن تيميه خوانديد كه توسل به عمل صالح بود ؛ اما شما گفتيد كه توسل به مرده بوده است .

استاد يزداني : ما در اين مورد مفصل صحبت كرديم كه ابن تيميه حتي گفته استغاثه به قبر نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) اشكالي ندارد . در كتاب مجموع فتاوي ، جلد 1 ، صفحه 364 :
جاء رجل الي عبد الملك بن سعيد بن أبجر فجس بطنه فقال بك داء لا يبرأ قال ما هو قال الدبيلة قال فتحول الرجل فقال الله الله الله ربي لا أشرك به شيئا اللهم إني أتوجه اليك بنبيك محمد نبي الرحمة تسليما يا محمد إني أتوجه بك إلي ربك وربي يرحمني مما بي قال فجس بطنه فقال قد برئت ما بك علة .
قلت فهذا الدعاء ونحوه قد روي أنه دعا به السلف ونقل عن أحمد بن حنبل في منسك المروذي التوسل بالنبي في الدعاء ...
ايشان داستاني را نقل مي كند كه شخصي نزد عبد الملك بن سعيد بن ابجر آمد كه دچار شكم درد شده بود . هر كاري مي كرد اين درد از بين نمي رفت . اين دعا را به او ياد داد : اللهم اني اتوجه بنبيك محمد نبي الرحمه (صلي الله عليه و آله) ....
ابن تيميه ، مجموع فتاوي ، ج 1 ،ص 364
در ادامه خودش مي گويد كه اين دعا از سلف نقل شده و از احمد بن حنبل روايت شده كه در كتاب منسك كه براي آقاي مروذي نوشته توسل به دعاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را پذيرفته است .
اين داستان بعد از وفات رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و در زمان عبد الملك بن سعيد بن ابجر بوده . حال كجاي اين توسل ، توسل به عمل صالح است ؟ متأسفانه بعضي از بينندگان كم لطفي مي كنند.
به آن برادري هم كه به اين نتيجه رسيده بودند كه مذهب اهل بيت (عليهم السلام) حق است ، توصيه مي كنيم كه دست از تحقيق برندارند و كتاب هاي مختلف را بخوانند تا هر روز به يقين ايشان اضافه شود و خداوند را شاكر باشند كه راه حق را به ايشان نشان داده و از امير المؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) تشكر كند كه از ميان ميليون ها مسلمان راه حق را به او نشان داده است .
در مورد روايت كتاب الله وسنتي پرسيده بودند كه ما بارها از ايشان خواستيم كه يك روايت با سند صحيح براي ما بياوريد كه علماي اهل سنت گفته باشند اين روايت صحيح است . اولين بار آقاي مالك در كتاب مؤطا خود نقل كرد :
حدثني عن مالك انه بلغه ان رسول الله ' قال تركت فيكم امرين لن تضلوا ما تمسكتم بهما كتاب الله وسنتي نبيه .
مؤطا امام مالك ، ج 2 ، ص 899
ببينيد اين روايت چقدر مشكل دارد ، يك نفر نقل مي كند از يك واسطه از مالك كه مالك بدون واسطه از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نقل مي كند . در اين جا معلوم نيست كه واسطه كيست ؟ شخصي كه از مالك نقل مي كند چه كسي بوده و واسطه بين مالك و رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چه كسي است ؟ تنها سندي كه اين روايت دارد ، همين است و هيچ سند ديگري ندارد . اگر سند صحيح دارد به ما نشان دهيد .
خود علماي اهل سنت از جمله حاكم نيشابوري در اين باره بيان كرده است .
اصل روايت : كتاب الله و عترتي
كه حاكم مي گويد : هذا صحيح علي شرط شيخين .
حاكم نيشابوري ، مستدرك ، ج 3 ، ص 109
اما روايت :كتاب الله وسنتي
حاكم مي گويد : ذكر الاعتصام بالسنة في هذه الخطبه غريب .
اين كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) گفته باشد كه كتاب الله وسنتي غريب است و پذيرفته نمي شود .
حاكم نيشابوري ، المستدرك ، ج 1 ، ص 93
دليل بر باطل بودن اين روايت فراوان است . اگر « كتاب الله و سنتي » باشد ، اولين نفر كه با آن مخالفت كرده ، خليفه اول و دوم است كه سخن رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را قبول نكردند و داستان قرطاس پيش آمد و احاديث رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را آتش زدند كه حضرت آيت الله قزويني در همين هفته هاي اخير مفصل بحث كردند و ثابت شد كه اين ها با سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله) مخالفت كردند و كتاب الله وسنتي را قبول نداشتند .
در رابطه با علم غيب در داستان حضرت موسي (عليه السلام) و حضرت خضر (عليه السلام) پرسيده بودند كه در اين خصوص بايد بگويم : علم غيب را شيعه و سني قبول دارند .
شيعيان قبول دارند كه پيامبران علم غيب دارند ؛ ولي معتقد نيستند كه علم غيب پيامبران و ائمه (عليهم السلام) عين علم خداوند است . خداوند به انبياي خود علم غيب داده اما به هر كسي به اندازه خودش اين علم را عطا كرده است . پيامبران گاهي امتحان مي شدند ، اگر خودشان از نتيجه امتحان باخبر بودند كه امتحان حساب نمي شد . مثل قضيه حضرت ابراهيم (عليه السلام) كه فرزندش را مي خواهد ذبح كند . در اين جا نبايد از نتيجه امتحانش باخبر باشد . به اراده خداوند ، علمي به اين نتيجه نداشت ، اگر خبر داشت كه ديگر امتحان نيست . اگر به من هم بگويند ، اين چاقو نمي برد ، من هم در آن امتحان پيروز مي شوم .
همان طور كه حضرت موسي (عليه السلام) را امتحان كرد . به اراده خداوند آن ها بعضي از مطالب را نمي دانند و باز هم به اراده خداوند بسياري از مطالب را هم مي دانند .
اما در مورد اين كه گفتند چرا به ابن تيميه توهين مي كنيد ، بايد بگوييم ما چيزي را كه توهين به حساب آيد به هيچ كس نمي كنيم و جايز هم نمي دانيم . ولي واقعيت ها را در باره ابن تيميه بيان مي كنيم . علماي اهل سنت حتي در مورد ايشان نظر داده اند كه ابن تيميه چگونه انساني است . از جمله :
حصني دمشقي در كتاب دفع شبه من شبّه و تمرد ، صفحه 279 گفته اند :
ثم نودي بدمشق وغيرها من كان علي عقيدة ابن تيمية حل ماله ودمه.
علماي اهل سنت ندا داده اند كه هركس عقيده ابن تيميه را داشته باشد ، هم جانش حلال است و هم مالش حلال است . يعني از ديدگاه علماي اهل سنت ، كشتن ابن تيميه و پيروانش واجب است .
حصني دمشقي ، دفع شبه من شبّه وتمرد ، ص 279
همين آقاي حصني دمشقي در جاي ديگر از اين كتاب مطلب جالبي را بيان كرده :
ان ابن تيمية كما قاله بعض الائمة الاعلام _ الذي يوصف بانه هو بحر في العلم _ يقول عنه انه زنديق مطلق .
همان طور كه بعضي از علماي اهل سنت ، همان علمايي كه درياي علم بودند ، گفته اند ابن تيميه زنديق مطلق است .
ايشان در همين كتاب خود مي گويد : امامه الشيطان ، امام ابن تيميه شيطان است . آقاي ابن حجر عسقلاني در كتاب الدرر الكامله ، در شرح حال ابن تيميه مي گويد : علماي اهل سنت اعتقاد داشتند كه ابن تيميه منافق بوده .
كسي كه به اهل بيت (عليهم السلام) جسارت هاي بسيار زيادي داشته از جمله در همين كتاب منهاج السنه خودش آيات نفاق را مي آورد و نعوذ بالله ، نعوذ بالله آن آيات را به حضرت زهرا (سلام الله عليها ) تطبيق مي دهد . هر مسلماني با شنيدن اين مسائل ناراحت و متأثر مي شود .
با اين حال شما بيننده گرامي مي گويد كه چرا به ابن تيميه توهين كرديد . اين انتظار را از ما نداشته باشيد ، ما اين جا نشسته ايم كه با ابن تيميه ها و ناصبي ها مبارزه كنيم و خواهيم كرد و هيچ گاه در مقابل دشمنان اسلام كوتاه نخواهيم آمد . انتظار هم نداشته باشيد كه ما در اين جا به ابن تيميه احترام بگذاريم . ما از خودمان حرف نمي زنيم ، اين علماي اهل سنت هستند كه اين مطالب را بيان كرده اند حتي گفتند كه اگر كسي به ابن تيميه ، شيخ الاسلام بگويد ، كافر است .
ان شاء الله به ابن تيميه كه رسيديم ، به صورت مفصل آن را مطرح مي كنيم .
اما در مورد اين كه گفتند در قم مراسم هايي بر پا شده كه توهين كرده اند ، اولا نبوده دوما اگر بوده هم ما آن را بارها محكوم كرده ايم و كاري غير از محكوم كردن هم نمي توانيم انجام دهيم . از شما هم توقع داريم كه توهين هايي كه در اين شبكه هاي وهابي مي شود را محكوم كنيد . بار ها شده كه به حضرت زهرا (سلام الله عليها ) توهين كردند ، كاريكاتور ايشان را كشيدند ، شما يك بار با اين شبكه ها تماس گرفته ايد به چنين عملي اعتراض كرده ايد .
بيننده اي هم كه در مورد وحدت وجود سؤال كردند ، بنده به فلسفه وارد نيستم و فقط در حد بدايه و نهايه خوانده ام . فلسفه را قبول ندارم و نمي خوانم . فراوان هستند كساني كه فلسفه را قبول دارند و فراوان است كساني كه قائلين به وحدت وجود را تكفير كرده اند ، البته وحدت وجودي كه ابن عربي مي گويد . اما وحدت وجودي كه علماي ما مثل علامه طباطبايي (ره) مي گويند با آن وحدت وجود ابن عربي ، زمين تا آسمان تفاوت دارد .
مجري : ممنونيم از شما بينندگان عزيزي كه تا اين ساعت ما را همراهي كرديد .
اللهم عجل لوليك الفرج
يا علي مدد
خدا يار و نگهدارتان .